اگر قرار باشد درباره صاحب یک طرز فکر غلط و البته خطرناک صحبت به میان بیاید باید گفت که «شاهین نجفی» حتی در این حد و اندازه هم ارزش بحث کردن نداشته و ندارد و حتی او را کسری از ثانیه نمیتوان بر کرسی سوژه بودن نشاند، اما میشود با عنوان دیگری به این فرد پرداخت یعنی کسی که به عقیده روانشناسان، روانپریشی است که متقلبانه تریبون هنر را در اختیار گرفته تا شاید قدر بیند و به زعم خود به صدر نشیند.
نجفی یک بیمار روانی و دچار پارافیلیای شدید است. پارافیلیا یعنی انحراف جنسی و این بیماری ناشی از ضعفی ویژه در سیستم ارگانیک بدن نیست، بلکه منشا اصلی آن اختلالات ذهنی فرد است؛ «مرتضی نجفیپور مقدم» (معروف به شاهین) که دو بار به علت سوءاستفادههای جنسی در ایران از او شکایت شده بود، سال ۸۴ از ایران گریخت و به آلمان رفت.
او پیش از این خود را قویاً ملتزم و معتقد به مسائل مذهبی نشان میداد، در کنار این تظاهرات ریاکارانه از تجربه اعمال غیراخلاقی هم فروگذار نمیکرد تا اینکه بعد از خارج شدنش از ایران کمکم با آن دسته از گروهکهای مارکسیستی که همه به نوعی اقمار و یا شاخههای فرعی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) محسوب میشدند، حشر و نشر گرفت.
این گروهکها عمدتاً به دنبال پناهندگیهای گسترده و مشروطی که کشور آلمان طی ده سال گذشته به داوطلبان پروژه اسلامستیزی داده، ساکن این کشور شدهاند.
این نکته چندان هم عجیب نیست، چون سازمان منافقین به انضمام تمام اقمار و شاخههای آن و با احتساب تمام اعضایش در سراسر دنیا باز هم به اندازه کسانی که طی یک سال برای پناهندگی سیاسی در آلمان تقاضا میدهند عضو ندارد و از همین جا مشخص میشود که اکثر این افراد تنها به انگیزه اقامت در یک کشور اروپایی خود را در قالب اعضای گروهکهای مارکسیستی جا میزنند.
شاهین نجفی در ابتدا نه با عنوان فعال سیاسی بلکه به عنوان یک همجنسباز توانست از اداره فدرال پناهندگان آلمان مجوز اقامت بگیرد اما از سال ۸۶ به این سو کمکم بر اثر دورهمیهای صمیمانه با ایرانیهای مارکسیست ساکن در آلمان، به سازمان منافقین نزدیک شد و این نزدیکی در دو سال گذشته و تحت تاثیر اتفاقات جدیدی که پیش آمده خیلی بیشتر هم شده است.
مصاحبه شاهین نجفی با شبکه ضدانقلاب «من و تو»
نجفی حدود ۳ سال پیش قطعهای را انتشار داد که در آن به امام دهم شیعیان توهین شده بود و همین اقدام واکنش شدید شیعیان ایرانی را برانگیخت. او که پیش از این اسم و رسمش در میان انبوهی از خوانندههای رپ ایرانی گم بود، حالا بواسطه یکی از ضعیفترین کارهایش مرتب نام خود را از این سو و آن سو میشنید.
این خواننده مدتها پیش قطعهای با نام «مهدی بیا» منتشر کرده بود که بیان درد دلهای یک پدر شهید با امام زمان(عج) بود. مقایسه قطعه «مهدی بیا» با کارهای امروز نجفی چیزی جز حیرت به دست نمیدهد و کاملا نشاندهنده تشتت ذهنی این بیمار پارافیلیک است.
اما به هر حال او که بعد از انتشار قطعه «نقی» برای افزایش محبوبیتِ خود پنداشتهاش تصمیم گرفته بود هر نوع نشانهای که از مذهب در گذشتهاش وجود داشته را پاک کند، دست به دامن گروهکهای چپ فرنگپناه شد و به این ترتیب قرابت نجفی با سازمان منافقین ابعاد تازهتری یافت.
در حقیقت او میخواست این طور وانمود کند که از ابتدا هم مذهبی نبوده و روی همین حساب باید قطعه «مهدی بیا» به گونهای غیر مذهبی مجدداً تفسیر میشد و در ارائه این تفسیر رفقای مارکسیست نجفی پا پیش گذاشتند. به همین منظور چند وقت بعد از جنجالهای پیش آمده پیرامون قطعه «نقی»، توسط همین خواننده کلیپی منتشر شد با نام شعبان. شعبان نام کارگری است که مصاحبهشونده یکی از کانالهای تلویزیون ایران در دهه شصت بوده و نجفی در آن کلیپ با نشان دادن چهره شعبان او را امام خود میخواند.
این مضمون دقیقا مطابق با ایدههای مکتب مارکسیسم است که مدینه فاضله آن با دیکتاتوری پرولتاریا محقق میشود و پرولتاریا یعنی همان طبقه «دهقان-کارگر» که در پرچم رژیم شوروی هم با علامت داس و چکش نمادینه شده است.
حضور عریان «شاهین نجفی» در کنسرت تورنتو در سال ۹۳
تاویل مفهوم امامت در مکتب شیعه به مفهوم دیکتاتوری در مکتب مارکسیسم و جایگزینی حجت خدا در این مدار با یک کارگر ساده که نام او هم اتفاقاً شعبان است و به مولود نیمه شعبان کنایه میزند، یک توجیه کمونیستی برای تناقض بین قطعههای «مهدی بیا» و «نقی» بود که نه توسط خود نجفی، بلکه به وسیله رفقای مارکسیستش برای او انجام پذیرفت.
مشخص است شاهین نجفی که به قول خودش «اساساً موقع اظهار نظر فکر نمیکند» و «پوچ میاندیشد و پوچ زندگی میکند»، هیچ وقت از پس این توجیه نرم و جهتدار بر نمیآمد اما رفقای مارکسیست او این کار را برایش انجام دادند تا برای همیشه مصادرهاش کرده باشند و شاهین نجفی را از این طریق در کانال خوش خدمتی گروهکهای ورشکسته مارکسیست به مذهب ستیزان اروپایی بیندازد.
شعر دزدی، توهینهای وحشتناک به هنرمندان پیشکسوت ایرانی و حتی فحاشیهای رکیک به خوانندههای لسآنجلسی، اظهار نظرهای پرت و پلا و بوقدار، مانیفستهای تهوعآور جنسی و امثال این رفتارها همه برآمده از شخصیت پارافیلیک نجفی است.
اما تلاشهای گام به گام و موذیانهای که در کارهای او برای قبح زدایی از توهین به مقدسات شیعه دیده میشود همگی حرکاتی است که توسط رفقای مارکسیست او بازیگردانی میشوند.
شاهین نجفی
چند سال پیش یک کودک دانمارکی کاریکاتوری از پیامبر اسلام(ص) کشید که با واکنش بسیار تند جهان اسلام مواجه شد، اما برخی نهادهای رسمیغرب که با طراحی قبلی و انجام محاسبات دقیق، چنین حرکتی را استارت زده بودند در ادامه برنامه خود نه تنها از جهان اسلام عذرخواهی نکردند بلکه حتی این کارتون موهن توسط آنها وارد کتابهای درسی برخی از مدارس اروپا شد.
پروژهی کاریکاتور کودک دانمارکی در نهایت میخواست از هر نوع توهینی به پیامبر اسلام قبحزدایی کند و دیدیم که پس از به وجود آمدن آن قائله بارها در رسانههای مختلف غربی کاریکاتورهای توهینآمیز دیگری هم از پیامبر اسلام منتشر شد.
در همین حال شاهین نجفی هم بعد از افتادن در کانال خدمت به ارتش اسلام ستیزی، مسیرِ گام به گام قبح زدایی از ارزشهای مذهبی واسلامیرا در پیش گرفت و گستاخی به ساحت مقدس سالار شهیدان مقدمهای برای حمله به وجود مبارک پیامبر(ص) قرار داد. و در چنین شرایطی است که اهانت به ساحت رسول اکرم اسلام، تردیدهای فقهی درباره ارتداد این مجنون زنجیر گسسته را از بین خواهد.
متاسفانه امروز این اتفاق ناگوار افتاده است و انتشار آلبوم «ص» که مشتمل بر توهینهایی وقیحانه به پیامبر اکرم اسلام است، همه پلهای پشت سر شاهین نجفی را خراب کرده است.
در متنی که شاهین نجفی راجعبه «ص» نوشته چیزی جز تمسخر و نفرت دیده نمیشود. آنچه که او میگوید حتی نیاز به پاسخ و ردّیهی منطقی هم ندارد و به نظر نمیرسد که حتی دشمنان پیامبر هم این طرز سخن گفتن نجفی را قابل اعتنا بدانند اما آنچه مسلم است این است که در هر صورت به هیچ وجه نمیتوان توهین او به مقدسات یک و نیم میلیارد مسلمان را تحمل کرد و نادیده گرفت.
:: بازدید از این مطلب : 332
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0