شب* است...
کلنجار می روم با خودم ! با دلتنگی* هایم...
با قلب شکسته* ام..
با غرور له شده ام...
سراغش را بگیرم..نگیرم*..بگیرم*..نگیرم..
نزدیک صبح است ! دلم را به دریا زدم...
((*مشـترک مورد نظر در حال مکالـمه است*))
دلتنگی....؟* حاضر
غم.... ؟ *حاضر
درد....؟ *حاضر
دوری....؟*حاضر
عشق...؟
بلندتر میخوانم...عشق...؟
باز هم نیامده؟؟؟....
غیبت هایش از حـد مجار *چندیست که گذشته اخراجش میکنم !
بالاخره یک روز خوب میاد...
روزی که همه جمع میشوند..
و حسرت یک لحظه دیدن مرا میخورند !
روزی که بالاتر از همه من هستم...
ویـک نفر از بین آن شلوغی فریاد میزند و میگوید!!
بلند بگـو لا اله الا الله....
:: برچسبها:
شب ,
دلتنگی ,
صبح ,
دریا ,
فریاد ,
لحظه ,
لا اله الا الله ,
:: بازدید از این مطلب : 300
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0